احمد سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی شاید یکی از خبرسازترین مولفان قرن بیستم باشد، البته نه با کتاب و یا مقالهای که تحسین خوانندگان را برانگیزد، بلکه با نوشتهای که خشم یک میلیارد مسلمان را برانگیخت.
ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت و مظهر مهربانی و عطوفت
عقیله بنی هاشم، زینب کبری علیها السلام مبارک باد.
در ۲۳ بهمنماه سال ۱۳۶۵، تیمهای فوتبال «منتخب چوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» اقدام به برگزاری مسابقه در شهر چوار کردند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر۱ تیم جوانان استان به پایان رسید. در بین دونیمه شهید حسین هزاوه مربی و بازیکن تیم منتخب چوار به بازیکنان گفت فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید. با شجاعت و شهامت بجنگید گویی میدانست واقعهای عظیم درراه است.
درحالیکه حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود، هواپیماهای دشمن بعثی با انواع و اقسام بمبها، زمین فوتبال را تبدیل به خط مقدم واقعی کردند. شهید هزاوه که خودش یک پاسدار بود، لحظاتی قبل از بمباران سعی کرد با فریادهای خود همه را روی زمین بخواباند.
تعدادی از بازیکنان بر روی زمین خوابیدند و درحالیکه شهید هزاوه سعی میکرد بقیه بازیکنان را نیز مطلع کند، به سمت فرزند خود رفت و او را به بغل گرفت تا از بمباران در امان بماند. شاید شهید هزاوه میخواست این فرزند عزیزش را حفظ کند تا سالها بعد، این واقعه را به نسلهای فعلی منتقل کند.
در این روز خونین یونس تلوکی، مجتبی ناصری، علی نجات کرمی، علی عباسی، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، صید محمد زارعی ، حسین هزاوه( بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی ( داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری، امجد حیدری(تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاس، رحمت محمود، الیاس گهرسودی، گل مراد فاضلی، فرمان فولادوند و سلمان کرد( بازیکنان فوتبال) بهافتخار شهادت نائل شدند.
سلام بر تو ای مطلعِ فجر. ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت زنجیرهای سنگی از گردنمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید رویید و بر گونه های زردمان گلخنده های شادی نمودار شد.