به امید روزی که پاساژی به نام شهدای پلاسکو ساخته شود و پوشاکی خدا پسندانه به خاطر این جوانمردان مرد به دست مردم داده شود
به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، یک منبع ارشد امنیتی در کشورهای عربی، از توطئه جدید سعودیها و صهیونیستها علیه مکه خبر داد.
آب فرات بسته شد به روی شاه کربلا
در روز هفتم محرم، عبیدالله بن زیاد نامهای به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی یک قطره آب را به امام ندهند، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن نعمان خودداری شد.
عمر بن سعد نیز فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شدند و این رفتار غیرانسانی سه روز قبل از شهادت حضرت صورت گرفت در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که ای حسین! این آب را دیگر سان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطرهای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جاندهی!
امام حسین (ع) فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده! حمید بن مسلم میگوید به خدا سوگند که پسازاین گفتگو به دیدار او رفتم درحالیکه بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شکمش بالا آمد! و باز فریاد میزد العطش! باز آب میخورد تا شکمش آماس میکرد ولی سیراب نمیشد و چنین بود تا جان داد.
در این روز بود که خبر رسیدن مسلم بن عوسجه که شبانه از کوفه به کربلا آمده و خود را به سپاه امام رساند، اصحاب و یاران را خوشحال و شادمان کرد مسلم اولین شهید عاشوراست که در حمله نخست به شهادت رسید. پیرمردی بزرگوار از طایفه بنی اسد و از چهرههای درخشان کوفه و از هواداران اهلبیت (ع) بود از اصحاب پیامبر (ص) و از مسلمانان باسابقه به شمار میرفت و از آن حضرت هم روایتشده است که پارسا، شجاع و سوارکاری نامی بود.
نعزیکم بذکری استشهاد اسدالله الغالب الامام علی بن ابیطالب علیه السلام
به گزارش ایسنا، سید مهدی مویدی، تهیهکننده «تاریخ شفاهی ایران» درباره قسمت جدید این مجموعه با موضوع حادثه سوءقصد نافرجام به حضرت آیتالله خامنهای، توضیح داد: در این قسمت تصاویری برای پخش آماده شده که به ساعاتی پس از حادثه سوءقصد نافرجام به حضرت آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران اختصاص دارد.
وی افزود: سخنانی از امام جماعت این مسجد که شاهد عینی حادثه بوده و صحبتهایی از وزیر وقت بهداشت درباره جراحات وارده به حضرت و روند درمان ایشان جزو بخشهای این قسمت است.
به گفته مویدی مصاحبه با مقام معظم رهبری در بستر، چهار روز پس از حادثه و همچنین مصاحبه دیگری با ایشان در مرخصی موقت از بیمارستان برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری شهید رجایی در جماران، از بخشهای دیگر «تاریخ شفاهی ایران» است.
ششم تیر ماه سال 1360 در حالی که تنها شش روز از شهادت دکتر مصطفی چمران، گذشته بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام(ره)، با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت قرار داده شده بر روی تریبون سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران، توسط سازمان مجاهدین خلق کلید خورد.
حضرت آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران در حالی که مشغول سخنرانی بودند، توسط جوانی 25 ساله با نام جواد قدیری مورد سوء قصد قرار گرفتند و پس از جراحت شدید به مدت 42 روز تحت معالجه قرار داشتند
یرماه، واقعه ای دردناک . واقعیّتی است شناور در خون و خاکستر. هوای مچاله و خنجر هفتم تیر، هنوز در سرها تیر می کشد. یکروز پس از سوء قصد به جان حضرت آیت الله خامنه ای در ششم تیر ماه ۱۳۶۰، در ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه شامگاه روز یکشنبه هفتم تیر ماه ۱۳۶۰، جلسه ای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. افراد حاضر در جلسه نمایندگان مجلس، و برخی از اعضای هیات دولت و… بودند و بحث روز درباره تورم بود اما عده ای از اعضاء خواستند که درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. شهید بهشتی جملاتش را با این عنوان آغاز کرد: « ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند و . تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی گیرند، انتخاب شوند» این آخرین کلمات آن بزرگوار بود که از لبانِ حقگوی ایشان بیرون تراوید. ناگهان انفجاری مهیب روی داد و در کمتر از ثانیه ای، از سالن اجتماعات حزب جهموری اسلامی جز تلی از خاک، چیزی نماند.
فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهادت مظلومانه ۷۲تن از برجستگان و نیروهای لایق و کارآمد انقلاب و در رأس آنها شهید مظلوم آیت الله بهشتی از سوی سازمان جهنمی منافقین، عکس العمل استکبار جهانی و عوامل داخلی آنها در قبال برکناری بنی صدر خائن و حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور توسط مسئوولین نظام اسلامی بود.
عوامل این جنایت بزرگ معتقد بودند که در اثر کشتار مسئوولان عالی رتبه، اوضاع کشور بهم می ریزد و انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت ولی به کوری چشم دشمنان، انقلاب ما پایدارتر شد و هیچگونه تزلزلی در ارکان نظام به وجود نیامد.
امروز بعد از سی و چهار سال از شهادت غم گداز اما موجآفرین سیدالشهدای انقلاب اسلامی، بهشتی مظلوم و ۷۲ پروانه سوخته در شراره ایمان میگذرد؛ ۷۲ شمع محفل ما، آنانی که فروغ بخش شبستانهای سرمازده و تاریک، حتی تیرهترین دلها را هم خانه خورشید کردند و حق را از محاق به در آوردند.
پیکرهای۷۲ شهید قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را در تمام خانهها، کوچهها و گذرها گسترانیدند و امروز ما بر سر این سفره، به ضیافت معنویت، اخلاص و عرفان شهداء نشستهایم و از مائدههای آسمانی شهادت بهرهمند گشتهایم.
آن شب، انفجار، بغض کینه و عداوت دشمنان کوردل نظام اسلامی بود و انتشار مظلومیت تنیده شده در حقانیت شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و یاران صدیق و باوفای ولایت در آسمان نیلگون ایران اسلامی، رنگ شهادت گرفت و هیچ فریاد رسایی به عظمت آن انفجار مهیب و دلخراش نمیتوانست مظلومیت سیدالشهدای انقلاب اسلامی و جریان اصیل خط سرخ انقلاب را همانند موجی عظیم و خروشان در سراسر گیتی و پهنه پهناور عالم، منتشر کرده و «نقاب نفاق» و تزویر و التقاط را از چهره کریهالمنظر منافقان کوردل و مزدوران ترسو بر دارد و التقاطیون کژاندیش را رسوای همیشه تاریخ و ابدیت نمایند.
واقعه هفتم تیر، سند مظلومیت ایران اسلامی با خون پاک و مطهر شهید بهشتی، آن قافلهسالار و سید شهیدان انقلاب اسلامی و ۷۲ تن از یاران باوفایش امضاء و خط انقلاب، با خون سرخ آن شهیدان والامقام آبیاری شد و نهال تازه نوپای انقلاب اسلامی بارور و تنومند گشت.
در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی علاوه بر آیت الله بهشتی، تعداد زیادی از وزرای کابینه و نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند. حضرت امام خمینی (ره) پس از این حادثه فرمودند: « ملت ایران در این واقعه، ۷۲ نفر به عدد شهدای کربلا را از دست داد. بهشتی خار در چشم دشمنان اسلام بود ».
شب نوزدهم اول شبهای قدر است وشب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی وفضیلت آن نمی رسد وعمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه ودر آن شب (شب قدر) تقدیر امور سال می شود وملائکه وروح که اعظم ملائکه است درآن شب باذن پروردگار بزمین نازل می شوند وبخدمت امام زمان علیه الستلام مشرف می شوند وآنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می کنند واعماال شب قدر بر دو نوع است ، یکی آنکه در هر سه شب باید کرد ودیگر آنکه مخصوص است به هر شبی.
اما اعمالی که در هر سه شب (شبهای قدر) مشترک است وباید انجام داد :
اول : غسل است ( مقارن غروب آفتاب ، که بهتر است نماز شام را با غسل خواند )
دوم : دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد هفتمرتبه توحید بخواند وبعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که از جای خود بر نخیزد تا حقتعالی او وپدر ومادرش را بیامرزد.
سوم : قرآن مجید را بگشاید وبگذارد در مقابل خود وبگوید : اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِوَمافیهِاسمُکَالاَکبَرُو،اَسماؤُکَ الحُسنی وَیُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار پس هر حاجت که دارد بخواند
چهارم : مصحف شریف را بگیرد وبر سر بگذارد وبگوید :
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَبِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ
ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله
ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِعلیٍّ
ده مرتبه: بِفاطِمَةَ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ
ده مرتبه: بِالحُسَین ِ
ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.
پس هر حاجتی داری طلب کن .
پنجم : زیارت امام حسین (ع) است؛ که در خبر است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین (ع) آمده .
ششم : احیا داشتن این شبها است که در روایت امده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان وسنگینی کوهها وکیل دریاها باشد .
هفتم : صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد ، وافضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مزتبه توحید بخواند .
هشتم : بخواند :اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ ....
اما اعمالی که مخصوص هر شب است وباید انجام داد :
شب نوزدهم :
اول : صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه
دوم : صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
سوم : بخواند یا ذَالَّذی کانَ ...
چهارم : بخواند دعای اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ....
اگر چه خود را بیشتر از هر کس محتاج وصیت و پند و اندرز میدانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا میکنم قدرتی به بیان من عطا فرماید که بتوانم از زبان یک شهید، دست به قلم ببرم چرا که جملات من اگر لیاقی پیدا شد و مورد عفو رحمت الهی قرار گرفتم و توفیق و سعادت شهادت را پیدا کردم، به عنوان پرافتخارآفرین وصیای شهید خوانده میشود.
خدایا تو را گواه میگیرم که در طول این مدت از شروع انقلاب تاکنون هر چه کردم برای رضای تو بوده و سعی داشتم همیشه خود را مورد آزمایش و آموزش در مقابل آزمایشها قرار دهم.
امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر متکبرین بپذیری.
خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام.
خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
به گزارش "ورزش سه"، تیم ملی والیبال ایران در پنجمین دیدار خود در بازی های انتخابی المپیک چین قدرتمند را با نتیجه 3 بر 2 شکست داد تا برای راهیابی به ریو تنها نیاز به یک برد دیگر داشته باشد. البته با توجه به شکست کانادا در بازی صبح و نتیجه بازی ایران، شاگردان لوزانو به احتمال بسیار بالا المپیکی خواهند بود اما روی کاغذ هنوز هم می توان شانس های یک درصدی برای سایر رقبا قائل شد.
امام خمینی در سن 87 سالگی به ملکوت اعی پیوست
با مراجعت رهبر فقید ایران در 12 بهمن
1357 و هدایت انقلاب از نزدیک، صبح پیروزی در 22 بهمن ماه 1357 دمید و مردم
ایران شاهد پیروزی را در آغوش گرفته بود.
با انحلال رژیم سلطنتی و
پایان حکومت 57 ساله و ستمکارانه پهلوی، امام خمینی (ره) جمهوری اسلامی
ایران را با آرای قاطع مردم بنیان نهاد. از 22 بهمن 1357 تا 14 خرداد 1368
حضرت امام همچنان رهبری انقلاب را به دوش کشیده و انقلاب و کشور را در
حوادث خطرناکی و توطئه های گوناگون و جنگ 8 ساله تحمیلی عراق و تحریم ها به
سلامت و به خوبی رهبری نمودند.
رحلت امام خمینی (ره)
امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را که مـى بایــست ابـلاغ کنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـکار گرفته بـود. اینک در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزیزى مى کرد که تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نکرده بـود.
سروده هاى عارفانه اش همه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او ، و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید. او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.
شگفت آنکه امام خمینـى در یکـى از غزلیاتـش که چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم سالها مى گذرد حادثه ها مى آید
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از کار ایستـاد که میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیا کرده بـود. بــه وسیله دوربین مخفـى اى که تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى که گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افکند که وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممکـن نیست. لبها دائمـا به ذکـر خـدا در حـرکت بود.
همچنین در پی درگذشت همسر شهید بابایی، امیر سرتیپ خلبان حسن شاه صفی، فرمانده نیروی هوایی ارتش با صدور پیامی ضایعه درگذشت بانوی مکرمه سرکار خانم صدیقه حکمت را تسلیت گفت.
متن پیام بدین شرح است.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
خبر درگذشت سرکارخانم صدیقه حکمت، همسر نجیب و صبور سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی که در طول حیات خویش در مسیر احیای نام، یاد و خاطره آن شهید سعید از هیچ کوششی فروگذار نکرد، موجب تاثر خاطر گردید.
اینک که آن بانوی پرهیزکار پس از تحمل عوارض ناشی از بیماری به شهد شیرین دیدار همسر شهیدش کامروا گردیده، ضمن آرزوی برخورداری از رحمت واسعه الهی برای آن مرحومه، درگذشت ایشان را به خانواده معزز شهداء، خاصه خانواده محترم سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی و بازماندگان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال توفیق صبوری در این مصیبت را مسئلت می نمایم.
فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
سرتیپ خلبان حسن شاه صفی
بانگ تکبیر ز امواج فضا می آید
گوش باشید که آوای خدا می آید
پیک وحی است که در غار حرا می آید
به محمد ز خداوند ندا می آید
ای خلایق همه این طرفه ندا را شنوید
گوش های شنوا حکم خدا را شنوید
عید مبعث بر مسلمین جهان مبارک
صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت!
.
.
صف های کپسول گاز که با کامیون در محله ها توزیع می شد
روز دهم اردیبهشت، روز اخراج پرتغالی ها از آب های جنوبی ایران و روز ملی خلیج فارس نام دارد. در 21 آوریل 1622، با رشادت «امام قلی خان امیرالامرای فارس»، به 117 سال تسلط جابرانه پرتغالی ها بر جزایر خلیج فارس خاتمه داده شد. خلیج فارس از نظر ژئوپولیتیک، تجارت، نفت، گاز، کشتیرانی، ماهی گیری و... در طول تاریخ گلوگاه مهمی در دنیا محسوب می شده و هم اکنون نیز شاهرگ اقتصاد دنیا در این منطقه قرار دارد. خلیج فارس امروزه به پیوستگاه و ته آب اروندرود در خرمشهر و بصره تا رأس مسندام در شمال عمان اطلاق می شود. این خلیج در اواسط دوره سوم زمین شناسی حدود 30 میلیون سال قبل بر اثر گسترش دهانه شکاف دریای عمان به وجود آمده و از پدیده های دوران سوم زمین شناسی است که در حال حاضر 226 هزار کیلومتر مربع پهنا دارد در ازای کرانه اش از دهانه فاو تا بندرعباس یک هزار و 375 کیلومتر و میانگین ژرفای آن 30 متر است و 62% آب های سطح کره زمین را در برمی گیرد. در ابتدا وسعت آن بیشتر از دو برابر مساحت فعلی بوده است. این پهنه آبی قدیمی ترین دریایی است که بشر آن را می شناخته است. این پهنه آبی گاهواره تمدن جهان و از اولین زیستگاه های بشر محسوب می شود. ساکنان این دریا کشتی را اختراع و خاور و باختر را به هم پیوند داده اند. در جغرافیای قدیم دریای پارس یکی از بزرگ ترین دریاها از 4 دریایی بود که شناخته شده بود اما اکنون پهنه آبی را که خلیج فارس می نامند خلیجی با 1000 کیلومتر مربع طول و بیشتر از 240 کیلومتر مربع عرض.
پنجم اردیبهشت، سالروز شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس است. در این حمله نظامی، شیطان بزرگ با مفتضحانه ترین وضعی شکست خورد. شکست شیطان بزرگ در این عملیات، حمله فیلداران ابرهه را به خانه کعبه در ذهن ها زنده می کند. لشگریان ابرهه، همچون نیروهای متجاوز آمریکایی، از فراوانی قدرت و شوکت، تصور نمی کردند کسی بتواند مانع حمله آنها به خانه کعبه شود، ولی آن هنگام که به سوی کعبه هجوم آغاز کردند، به فرمان خداوند متعالی پرندگانی در آسمان ظاهر شدند و سنگ هایی که در منقار داشتند، بر سر فیل سواران فرود آوردند و بدین وسیله، کافران یکی پس از دیگری به هلاکت رسیدند. در پنجم اردیبهشت 1359 نیز دانه های ریز شن، دسیسه بزرگ آمریکا را فرو شکست
.
روزی برای ارتش. حالا35 سالی می شود که ارتش جمهوری اسلامی ایران یک روز از تقویم رسمی کشور را به نام خود می بیند. روزی که برای اولین بار به فاصله حدود 2 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط امام خمینی(ره) به نام ارتش نام گذاری شد تا پاسخی مناسب باشد به وفاداری ارتشیان به آرمانهای انقلاب اسلامی.
از آن تاریخ به بعد هرسال در سالگرد صدور این پیام، روز ارتش در سراسر کشور جشن گرفته می شود و ارتش در شهرهای مختلف به رژه و نمایش قدرت می پردازد
صبح امروز روحانی رئیس جمهور همچون سالیان گذشته، سخنران مراسم روز ارتش بود و گروه های مختلف ارتش در محضر او رژه رفتند.
شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب میگویند و از برای آن عملی از حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علاّمه در اجازه بنی زهره نقل کردهاند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالی بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان فصیح پس با وی گوید ای حبیب من! بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدّت و سختی گوید تو کیستی؟ بخدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرینتر از کلام تو نشنیدهام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم.
گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردی؛ امشب بنزد تو آمدم تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو معدوم نخواهد شد.
وکیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میداری چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز میگذاری هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ میخوانی و چون فارغ شدی از نماز هفتاد مرتبه میگوئی« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَعَلی آلِهِ» پس به سجده می روی و هفتاد مرتبه میگوئی:« سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس سر ازسجده برمیداری وهفتاد مرتبه میگوئی«رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیُّ الاَعْظَمُ» پس باز به سجده میروی و هفتاد مرتبه میگوئی:« سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس حاجت خود را میطلبی که انشاءالله برآورده خواهد شد.
آیت الله خامنه ای گفتند: نظامی گری در جمهوری اسلامی ایران نه یک جایگاه تشریفاتی و زینتی است، و نه یک عملیات بی مهار، بی منطق، بی ملاحظه و بی جهت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رهبری، فرمانده معظم کل قوا ظهر امروز (یکشنبه) در دیدار عیدانه فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، مهمترین شاخصه «هویت جمعی» نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را دارا بودن همزمان «توان عملیاتی و نظامی» و «انگیزه ها و جهت گیریهای معنوی و دینی» دانستند و تأکید کردند: در نظام جمهوری اسلامی وظیفه اصلی نیروهای مسلح، دفاع از مرزهای امنیت ملی است، بنابراین باید توان عملیاتی و انگیزه های معنوی این نیروها روز به روز تقویت شود.
آیت الله خامنهای با اشاره به وجود دو گروه از نیروهای مسلح با دو هویت خاص در بیشتر کشورهای جهان، گفتند: در برخی کشورها ارتش، نیروی نظامیِ تشریفاتی، زینتی، ویترینی و بدون توان عملیاتی و فقط برای حفظ حکومت و امنیت حاکمان است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: از این نمونه ارتشها در منطقه ما نیز وجود دارند که برخی از آنها از بیش از یک سال گذشته با تمام توان به یمن تهاجم کرده و مردم این کشور را آماج حملات خود قرار داده اند اما کاری هم از پیش نبرده اند.
آیت الله خامنه ای به گروه دوم از ارتش های جهان اشاره کردند و افزودند: این ارتشها در ظاهر توان عملیاتی و نظامی بالایی دارند اما در میدان عملیات فقط نظامی گری صِرف، و بی منطقی و بی رحمی در دستور کار آنها است.
ایشان عملکرد ارتش امریکا در عراق و افغانستان را نمونه بارز ارتشهایی با هویت نظامیگری صِرف برشمردند و خاطرنشان کردند: چنین نیروهای مسلحی اگر در میدان عملیات کم بیاورند، ابایی در استفاده از نیروهای جنایتکار حرفه ای همچون «بلک واتر» ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تنها نیروی مسلح جهان که هم «مکتبی» است و انگیزه های معنوی دارد و هم «کارایی» دارد و در کشوری برخوردار از «استقلال سیاسی» عمل می کند، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هستند.
آیت الله خامنه ای افزودند: نظامی گری در جمهوری اسلامی ایران نه یک جایگاه تشریفاتی و زینتی است، و نه یک عملیات بی مهار، بی منطق، بی ملاحظه و بی جهت.
ایشان با تأکید بر اینکه باید هویت منحصر بهفرد نیروهای مسلح ایران همواره تقویت شود، افزودند: نیروهای مسلح برای شخص خاص و یا برای حزب و جناح خاصی نیستند بلکه مربوط به همه ملت و کشور هستند و باید حصار امن مردم و مدافع امنیت ملی و عمومی باشند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: با افزایش توان عملیاتی نیروهای مسلح که مجموعه ای از سازماندهی، تجهیزات، آموزش و پشتیبانی است، در کنار ارتقای توانایی های معنوی که فراتر از واجبات و مستحبات دینی است و باید در اعماق قلب نیروها بوجود آید، نیروهای مسلح احساس قدرت واقعی بدست خواهند آورد.
پیش از سخنان فرمانده کل قوا، سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان گزارشی از فعالیتها و برنامه های نیروهای مسلح گفت: نیروهای مسلح بر خود فرض می دانند که با افزایش توان نظامی و بازدارندگی بهویژه تقویت ذخایر موشکهای بالستیک و توسعه پایگاههای موشکی، از حریم اسلام ناب دفاع و امنیت ملت و مرزها را تامین کنند و بر همین اساس نیز معتقدیم در شرایط فعلی برگزاری رزمایشهای نظامی ضروری است و تداوم خواهد داشت.
پیش از این دیدار، نماز ظهر و عصر به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی اقامه شد.
ارتش جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیه ای، ضمن تجلیل از مقام شامخ شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، فرا رسیدن بیست و یکم فروردین ماه، هفدهمین سالروز شهادت امیر سرافراز ارتش اسلام سپهبد علی صیادی شیرازی را گرامی داشت.
در این بیانیه آمده است: شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی امیری از تبار عشق، وفادار و قهرمان در جهاد اکبر و پیروز میدان مبارزه با نفس بود که هرگز دل به دنیا نسپرد و حیاتش نمونه بارز ایمان و تقوا و اوج تبعیت از مقام شامخ ولایت در دفاع از عزت و سربلندی اسلام و ایران بود و در توصیف جایگاه او همین بس که ولی امر مسلمین، وی را "سرباز صادق و فداکار دین و قرآن و نظامی مومن، پارسا و پرهیزگار" و "بنده برگزیده خدا" نامیدند.
ارتش جمهوری اسلامی ایران در ادامه این بیانیه، آورده است: ترور شهید علی صیادشیرازی و دیگر اقدامات کور تروریستی و ضدبشری که با حمایت دولتها و مدعیان دروغین حقوق بشر صورت میپذیرد، راهبرد دائمی نظام سلطه و استکبار برای سلب امنیت و اختلال در روند پیشرفت و تعالی پرشتاب ملت ایران می باشد اما ملت رشید و قدرشناس ایران اسلامی با زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدا از جمله امیر دلاور ارتش اسلام سپهبد علی صیادشیرازی نشان داده تحت منویات و رهنمودهای حکیمانه مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا، امام خامنهای (مدظلهالعالی) با هوشمندی و هوشیاری، آماده مقابله مقتدرانه و قاطعانه با تهدیدها علیه انقلاب و نظام اسلامی بوده و درس پشیمان کنندهای به دشمنان ایران خواهد داد.
در ادامه این بیانیه تصریح شده است: این شهید فداکار و فرمانده خردمند ارتش اسلام، مایه افتخار ملت بزرگ ایران اسلامی و الگوی نسل جوان است و حافظه تاریخی ملت ایران گواهی میدهد کارنامه نقش آفرینیهای شگرف و تعیین کننده امیر دلاور، شهید سپهبد علی صیاد شیرازی حاوی سرفصلهای تعیین کننده ای است که تلاش آن فرمانده مؤمن، مخلص و ولایتمدار در ایجاد تعامل، هماهنگی، انسجام و وحدت فراگیر بین نیروهای مسلح به ویژه ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وهم افزایی آنان در ارتقای قدرت دفاعی و بازدارنده کشور در جهت مأیوس ساختن دشمنان و بدخواهان اقتدار دفاعی میهن اسلامی؛ در پیشانی آن میدرخشد.
در پایان این بیانیه آمده است: ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امیر سرافراز ارتش اسلام، شهید سپهبد علی صیاد شیرازی و دیگر شهدای والا مقام ایران اسلامی و هفدهمین سالگرد عروج ملکوتی این شهید بزرگوار، آمادگی کامل خود را در تحقق آرمانهای والای انقلاب، امام راحل و شهدای گرانقدر تحت رهبری های داهیانه رهبر معظم انقلاب و فرماندهی معظم کل قوا اعلام میدارد.
درد نوشت: اما الان چه راحت میگن هیچ کس تنها نیست...
مراقب ریشه و زمینه فکری نسل بعدیمون باشیم...!!
ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت و مظهر مهربانی و عطوفت
عقیله بنی هاشم، زینب کبری علیها السلام مبارک باد.
در ۲۳ بهمنماه سال ۱۳۶۵، تیمهای فوتبال «منتخب چوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» اقدام به برگزاری مسابقه در شهر چوار کردند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر۱ تیم جوانان استان به پایان رسید. در بین دونیمه شهید حسین هزاوه مربی و بازیکن تیم منتخب چوار به بازیکنان گفت فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید. با شجاعت و شهامت بجنگید گویی میدانست واقعهای عظیم درراه است.
درحالیکه حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود، هواپیماهای دشمن بعثی با انواع و اقسام بمبها، زمین فوتبال را تبدیل به خط مقدم واقعی کردند. شهید هزاوه که خودش یک پاسدار بود، لحظاتی قبل از بمباران سعی کرد با فریادهای خود همه را روی زمین بخواباند.
تعدادی از بازیکنان بر روی زمین خوابیدند و درحالیکه شهید هزاوه سعی میکرد بقیه بازیکنان را نیز مطلع کند، به سمت فرزند خود رفت و او را به بغل گرفت تا از بمباران در امان بماند. شاید شهید هزاوه میخواست این فرزند عزیزش را حفظ کند تا سالها بعد، این واقعه را به نسلهای فعلی منتقل کند.
در این روز خونین یونس تلوکی، مجتبی ناصری، علی نجات کرمی، علی عباسی، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، صید محمد زارعی ، حسین هزاوه( بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی ( داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری، امجد حیدری(تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاس، رحمت محمود، الیاس گهرسودی، گل مراد فاضلی، فرمان فولادوند و سلمان کرد( بازیکنان فوتبال) بهافتخار شهادت نائل شدند.
رژیم عربستان سعودی در ماه مارس 2013 اولین جلسه محاکمه شیخ نمر را بدون اطلاع خانوادهاش برگزار کرد و در آن دادستان کل برای آیت الله النمر خواستار صدور حکم اعدام شد و در همین رابطه چند اتهام ساختگی از جمله «حمایت از تروریسم» به وی نسبت داده شد.
در ادامه اشارهای کوتاه به زندگی نامه پر بار این روحانی مبارز شیعی شده است.
تولد و نسب
به
گزارش ایرنا، آیت الله شیخ نمر باقر النمر در سال 1379 هجری قمری در منطقه
العوامیه یکی از شهرهای استان القطیف در منطقه الشرقیه چشم به جهان گشود.
او
به یک خانواده والامقام در منطقه منتسب است که در آن روحانیون بی نظیر و
برجسته ای همچون آیت الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر پرورش یافته اند. خاندان
النمر همچنین وعاظ و خطبای منابر حسینی سرشناسی همچون پدربزرگ پدری وی حاج
علی بن ناصر آل نمر را تربیت کرده و پرورش داده است.
تحصیلات مقدماتی
شیخ
نمر تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال
1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک تر با انقلاب
اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در
حوزه علمیه حضرت قائم (عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت الله سید
محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.
شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم (عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب (ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.
وی دوره کتاب های اصولی از جمله اصول المظفر، رسائل شیخ انصاری و کفایة آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز اللمعة الدمشقیة نوشته شهید اول، جامع المدارک خوانساری، مکاسب شیخ انصاری و مستمسک العروة الوثقی سید حکیم و دیگر کتاب های فقهی را مطالعه کرد.
شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران
- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه
- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه
- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران
- درس لمعة نزد علامة شیخ وحید افغانی
همچنین اخلاق را نزد آیت الله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
وی از جمله معروف ترین و شایسته ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه های علمیه به شمار می آید که حتی در حوزه های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب هایی همچون کتاب اللمعة الدمشقیة و کتاب جامع المدارک و مستمسک عروة الوثقی و الحلقات شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.
شیخ نمر سال ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم (عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.
پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی الإمام القائم(عج)
را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ بنای مرکز اسلامی در سال 1422
هجری قمری مصادف با 2001 میلادی بود.
فعالیت ها و طرحهای شیخ النمر
او فعالیت ها و طرحهای بیشماری داشت که بر صحنه داخلی و منطقه ای تاثیر بسزایی گذاشت و تاثیرگذاری برخی از آنها از نظر دینی فکری اجتماعی و سیاسی بسیار چشمگیر بوده است.
آیت الله النمر با برپایی نمازهای جمعه و جماعت و شرکت دادن زنان و استفاده از توانایی های آنان در زمینه های دینی و اجتماعی و ایراد سخنرانی های پیام دار و برگزاری سمینارهای دینی و علمی در منطقه و خارج از آن و چاپ و انتشار تحقیقات و مقالات و تاسیس حوزه های علمیه در بیداری و روشنگری افکار عمومی در منطقه عوامیه نقش بسزایی ایفا کرد.
او بارها خواستار بازسازی قبرستان بقیع در مدینه منوره شد و به همین دلیل بارها از سوی پلیس احضار شد و تحت فشار قرار گرفت.
او در سال 1428 در یک اقدام بی سابقه فهرست خواسته های شیعیان عربستان را به امیر منطقه الشرقیه ارائه داد تا آنجا که سعد الفقیه به عنوان یک روحانی سنی مخالف دولت از علمای اهل تسنن عربستان خواست تا از آیت الله النمر نحوه ارائه خواسته های خود را فرابگیرند.
وی در ماه محرم سال 1429 هجری قمری خواستار شکل گیری یک تشکیلات مخالف به نام جبهه الرشیده شد که به گفته وی وظیفه و مسوولیت آن مبارزه با فساد اجتماعی و تبعیض دینی و ظلم وستم سیاسی علیه پیروان اهل بیت علیهم السلام در عربستان بود.
آیت الله النمر در سال 2011 پس از سرنگونی رژیم های حاکم بر تونس و مصر و با آغاز انقلاب مردم بحرین ممنوعیت رسمی اعمال شده از ماه اوت سال 2008 از سوی مقامات سعودی در مورد ایراد سخنرانی و تدریس را درهم شکست و از تحولات شکل گرفته در طی فرآیند موسوم به بهار عربی سود جست و سخنرانی های خود را با سخن گفتن از آزادی سیاسی با محوریت تغییر سیاسی آغاز کرد.
جوانان القطیف در سایه شرایط سیاسی به وجود آمده در منطقه در آغاز سال 2011 با برپایی چند راهپیمایی خواستار آزادی 9 تن از زندانیان سیاسی شدند که در آن زمان 16 سال از بازداشت آنها سپری شده بود و تحت عنوان زندانیان فراموش شده از آنها نام برده می شد.
با ورود نیروهای اشغالگر سعودی موسوم به سپر جزیره به بحرین دایره اعتراضات و فعالیت های سیاسی در القطیف عربستان رو به گسترش گذاشت.
رژیم سعودی نیز در مقابل صدها تن از جوانان را به اتهام ارتباط داشتن با اعتراضات شکل گرفته بازداشت کرد. آیت الله النمر با تمام قدرت از حق توده ها در اظهار نظر و اعتراض به دفاع برخاست.
وقتی منطقه القطیف می خواست چهره خشن به خود بگیرد و نیروهای امنیتی بر اساس یک نقشه از پیش طراحی شده در نظر داشتند حرکت جوانان العوامیه را به شدت سرکوب کنند، آیت الله النمر از جنبش جوانان خواست تا در آن شب تظاهرات برگزار نکنند.
وی بدین ترتیب از کشته شدن جوانان العوامیه جلوگیری کرد و نقشه شوم نیروهای امنیتی سعودی را ناکام گذاشت.
وی در سخنرانی تاریخی خود بر لزوم مسالمت آمیز بودن جنبش جوانان منطقه الشرقیه عربستان تاکید کرد.
حوادث اکتبر 2011 که به حوادث العوامیه شهرت یافت، نقش رهبری آیت الله النمر را به اثبات رساند و به روشنی به حکمرانان سعودی نشان داد که او رهبر جنبش مردمی در این منطقه است.
رژیم سعودی بر سرکوب شدید جنبش مردمی در عربستان اصرار و پافشاری کرد و به همین دلیل النمر بر مواضع و رویکرد خود شدت بخشید و به صراحت با سیاست تبعیض آمیز ریاض و سرکوب آزادی بیان و انحصار ثروت و قدرت در عربستان ابراز مخالفت کرد.
نیروهای سعودی در 8 ژوئیه 2012 بر سر راه آیت الله النمر کمین کردند و به سوی خودروی وی اقدام به تیراندازی کردند که در نتیجه آن چهار گلوله به پای راست وی اصابت کرد و به دنبال آن او را که بیهوش شده بود، از محل ارتکاب جرم ربودند و به بیمارستان نظامی در الظهران و سپس به بیمارستان نیروهای امنیتی در ریاض و به دنبال آن زندان الحائر انتقال دادند.
رژیم آل سعود پس از 950 روز به پزشکان اجازه داد چهارمین گلوله را از پای آیت الله النمر خارج کنند.
این گلوله که از زمان بازداشت آیت الله نمر درپای وی باقی مانده بود علاوه بر شکنجه و درد سه ساله باعث بیماری های دیگری نیز برای وی شده بود.
امروزه آمریکاییها درباره قدرت موشکی ما بحث میکنند و میخواهند آن را تحریم کنند و ما نیز در پاسخ به آنها میگوییم تا زمانی که تجاوزات و غارتگریهای شما ادامه دارد و تا زمانی که از رژیم صهیونیستی حمایت میکنید ما نیز توان موشکی خود را افزایش میدهیم. ملت غیور ایران بدانند که ما امروز انبارهای موشکی و تونلهای طویلی از موشکهای آماده پرتاب داریم و برای مابقی موشکهایی که تولید میکنیم دچار کمبود فضا هستیم ولی با این وجود توان موشکی خود را افزایش میدهیم.
وی ادامه داد: عزت در شأن ملت ایران است و ما تکیهگاه محکم برای اسلام و کشورهای اسلامی هستیم؛ ما هرگز نوشتههای غربی برروی کاغذ را نمیخوانیم و در برابر زیاده خواهیهای آنها ایستادگی میکنیم. کشورهای غربی ایران را تهدید میکنند که همه گزینهها روی میز است ولی از آن طرف از ما خواهش میکنند که توان نظامی خود را افزایش ندهیم ولی این یک رویا است آمریکا دارد و میان رویا تا واقعیت فاصله زیادی وجود دارد.
جانشین
فرمانده سپاه درباره ادعای پرتاب موشک به سمت کشتی آمریکایی اظهار داشت:
آمریکاییها ادعا میکنند که قایقهای سپاه به سمت آنها موشک شلیک کردهاند
که این مطلب صحت ندارد و ما به آنها میگوییم که اگر این ادعا صحت داشت و
اتفاق افتاده بود اول خود ما آن را به صورت آشکار اعلام میکردیم؛ این
صحبتی که صورت گرفته به خاطر رعب و وحشتی است که آنها از ایران دارند؛ ما
یک کشور کاملا مقتدره با توان نظامی بالا هستیم و مسیر خود را برای حفظ
اقتدارمان ادامه میدهیم.
سردار سلامی در بخش پایانی سخنانش اظهار
داشت: آنها که به قدرت پوشالی آمریکا وابسته بودند؛ دیدند که هیچگاه ایران
با آنها همکاری نخواهد کرد زیرا اهداف هر دو طرف به صورت دو خط موازی است
که هیچوقت به هم نمیرسند. آمریکا شیطان بزرگ و نشانه باطل است و ما که بر
حقیم به هیچ عنوان با آنها توافق نمیکنیم.
آنگاه که جاهلیت بیداد می کرد، خداوند زنی پاکدامن را برای ماموریتی بزرگ برگزید و او نیز به فرمان خدایش پاسخ مثبت داد و در پناه رحمت الهی قرارگرفت، در آن روزگار ظلمت و تاریکی آنگاه که هزاران چشم شیطانی آمدنش را به فرمانروایان جاهلیت ندا می دادند و همه جا پی در پی به دنبال آثاری از تولدش می گشتند، او آرام آرام
و در پرده رحمت الهی (او) را پرورش داد و در شبی زیبا و دور از چشم شیاطین متولد شد، او تنها نوزادی بود که از همان لحظه که چشم باز کرد قادر به سخن گفتن بود، او کسی بود که می توانست مردگان را زنده کند و بیماران را شفا دهد، او کسی نبود جز عیسی مسیح (ع)، او که پیام آور صلح و مهرورزی بر پایه توحید و عدالت بود و از دامن مادری برخاست که خداوند او را پاک قرار داد و بر زنان عالم برتری داد. مادری و پسری که خداوند آنان را از آبرومندان بارگاه الهی و در جایگاهی رفیع قرار داده است. براستی که هیچ زنی جز حضرت مریم لیاقت مادری عیسی مسیح (ع) را در آن زمان نداشت چرا که او از زنان برگزیده خداوند بود.
هشتم ربیع الاول :سالروز شهادت یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) تسلیت
حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود : هرکس در پنهانى برادر خود را پند دهد او را آراسته و هر که آشکارا به او اندرز گوید از او عیب جوئى کرده. مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار، جلد 1 صفحه 320
حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به اسم اعظم خدا نزدیک تر از سیاهى چشم به سفیدى آن است. مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار، جلد 1 صفحه 318
احادیث حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)
نشانه های امام حق بعد از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
از ابوالادیان نقل است که : من مامور رساندن نامه ها از سوی امام حسن عسکری (علیه السلام) بودم ، در ایّام کسالت آن حضرت خدمتشان رسیدم . نامه هایی به من دادند و فرمودند : به مدائن ببر . تا بروی و برگردی پانزده روز طول می کشد ، روز پانزدهم که وارد شدی ، خواهی دید که از خانه ی من صدای شیون بلند است و بدن من در حال غسل دادن می باشد.گفتم : آقا ! اگر این حادثه پیش آمد مرجع ما بعد از شما که خواهد بود ؟ فرمود : آن کس که جواب نامه های من را از تو مطالبه کند.گفتم : آقا ! یک علامت دیگر بفرمایید .فرمود : آن کسی که نماز بر جنازه ام بخواند و خبر از محتوای همیان بدهد ، امام بعد از من است.این جمله ی آخر را نفهمیدم و از طرفی جلالت و عظمت امام (علیه السلام) باعث شد که توضیح نخواهم.
برخاستم و با امام وداع کرده ، رفتم.بعد از پانزده روز بازگشتم و صدای شیون شنیدم ! در خانه ی امام (علیه السلام) آمدم.دیدم در خانه ی ایشان جعفر ( برادر امام حسن عسکری (علیه السلام) که انسان خوبی نبوده ) ایستاده . به هر حال جعفر کذّاب برادر امام بوده ، پسر امام و عموی امام بوده ولی آدم منحرفی بوده است ! دیدم در آستانه ی در ایستاده و خود را صاحب عزا و جانشین برادر نشان می دهد . من متحّیر شدم ! آیا جعفر می خواهد جانشین امام بشود؟ من هم پیش رفتم و تسلیت گفتم امّا او هیچ جوابی راجع به نامه ها از من نخواست تا اینکه خادم خانه به جعفر گفت : مولای من ! برادرتان را غسل داده اند و کفن بر او پوشانده اند و آماده ی نماز است.شما باید بر او نماز بخوانید.
او در مقابل جنازه ایستاد و مردم هم به دنبال او صف کشیدند.همین که خواست تکبیر نماز را بگوید ، دیدم ناگهان پرده ای که مقابل اتاق افتاده بود کنار رفت و کودکی ( چهار- پنج ساله ) امّا بسیار پر هیبت و پر جلالت مانند پاره ی ماه از اتاق بیرون آمد و کنار جنازه ایستاد و با یک فرمان محکم و قاطع ، گوشه ی عبای جعفر را کشید و فرمود : ( تَنَحَّ یا عَمّ اَنا اَحَقَّ بِا لصَّلاةِ عَلَی اَبی ) ؛ عمو ! کنار بیا ، من سزاوارترم که بر جنازه ی پدرم نماز بخوانم.
دیدم جعفر رنگش پرید و بدون مقاومت خودش را کنار کشید و آن کودک ، نماز بر جنازه خواند !
ابوالادیان می گوید : من به دنبال سایر علایم بودم که کسی جواب نامه ها را از من بخواهد.وقتی آن کودک از مقابل من گذشت به من نگاه کرد و فرمود : ( یا بَصرِی هاتِ جَوابَ الکُتُبِ ) ؛ جواب نامه ها را بیاور.
من فوراً نامه ها را دادم و او داخل اتاق شد و دیگر او را ندیدم و من این دو علامت را از ایشان دیدم تا این که در همین زمان کاروان قم وارد شدند.این کاروان با امام عسکری (علیه السلام) کار داشتند.آنها روز شهادت امام عسکری (علیه السلام) به سامرّاء رسیدند و با خبر شدند که آن حضرت به شهادت رسیده است.پی جوی جانشین ایشان شدند.مردم جعفر را به آنان معرّفی کردند.بزرگ قبیله با او صحبت کرد و شرح ماوقع را چنین گفت : ما از قم آمده ایم ، نامه هایی داریم ، اموالی داریم (سهم امام) و روش ما این بود : هر زمان خدمت امام می رسیدیم ، قبل از این که نامه ها را بخواند می فرمود : چه کسی نامه ها را نوشته و مقدار پولی را که در این همیان است می گفت ! ابوالادیان می گوید ، وقتی بزرگ قبیله ، سخن از هَمیان { کیسه پول } به میان آورد ؛ من شرط سوّم یادم آمد.بزرگ قبیله به جعفر گفت : شما بگویید این نامه ها را چه کسی نوشته و داخل کیسه چقدر پول است ؟ جعفر رنگش متغیّر شد و برخاست و در حالی که لباس خود را تکان می داد گفت : ( یُریدُونَ مِناّ اَن نَعلَمَ الغَیب ) { عجب مردمی هستند } از ما توقّع علم غیب دارند. در همین حال از درون اتاق خادمی بیرون آمد و گفت : کاروانی که از قم آمده اند نامه هایی دارند که نویسندگان نامه چنین کسانی هستند و در میان همیان ، هزار دینار پول است که ده دینار آن سائیده شده ....
بزرگ قبیله اعتماد کرد و نامه ها و اموال را به او سپرد.ابوالادیان می گوید : من راحت شدم زیرا هر سه علامت را دیدم و فهمیدم که امام و ملجأ و مرجع ما بعد از امام عسکری (علیه السلام) همان کودک پنج ساله ی با هیبتی است که هم نماز بر جنازه ی پدر خواند ، هم جواب نامه های پدر را از من مطالبه کرد و هم خبر از محتویات همیان داد. بحارالانوار جلد 52 صفحه 67
جعفر از این ماجرا ناراحت شد و پیش خلیفه ی عبّاسی سعایت { سخن چینی ، تهمت زدن } و شکایت کرد که چنین فرزندی در دودمان امام عسکری (علیه السلام) پیدا شده ، مامورین دولت داخل خانه ی امام (علیه السلام) ریختند که بچّه ای را که گزارش شده بود بیابند ، امّا ندیدند. بدین شکل امام زمان (علیه السلام) از نظر مردم غایب شدند.از همان روز تا هفتاد سال ، غیبت صغری طول کشید و طیّ این مدّت چهار نفر نایب خاصّ ایشان بودند که با مردم در ارتباط بودند و بعد از هفتاد سال غیبت کبری شروع شد و تا به حال بشر در فراق آن امام بزرگوار در سوز و گداز است و به انواع گرفتاری ها و مصائب مبتلاست تا این که با ظهور باهرالنّور حضرتش این ظلم ها و بی عدالتی ها برطرف و عالم بشریّت غرق در امن و امان شود ؛ اِن شاء الله.
برگرفته از تفسیر سوره یس از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 12 الی 14
اطمینان به امامت امام حسن عسکری(ع)
حضرت امام حسن عسکری (ع)از طرف حکومت عبّاسی در سامرّاء تحت نظر بودند.هر چند روز یک بار آن حضرت را به دربار احضار می کردند.از یکی از دوستدارانشان نقل شده است : آن روز معیّنی که می خواستند سوار شوند؛ ما شیعیان سر راهشان رفته و منتظر ایستاده بودیم تا اماممان را از نزدیک زیارت کنیم.وقتی امام (ع) از در منزل خارج شدند، سوار بر مرکب بودند.قبلاً نامهای از طرف امام(ع)به یکی از افراد ما ـ که مورد اعتمادمان هم بود ـ رسیده بود با این دستور که امروز کسی بر من سلام نکند و با من حرفی نزند؛حتّی از دور هم کسی مرا با انگشت نشان ندهد،جاسوس ها در اطراف پراکندهاند و شناسایی می کنند و برای شما گرفتاری درست می شود.راوی گفته است: کنار من جوانی ایستاده بود. دیدم وقتی از مضمون نامه آگاه شد، خیلی پریشان حال گردید.گفتم: چرا این قدر ناراحت شدی؟ گفت: من از مدینه آمدهام؛ با زحمات زیاد این راه را طیّ کرده ام تا به اینجا رسیدهام.آنجا امامت امام حسن عسکری(ع)مورد اختلاف بود.بعضی قائل و بعضی منکر بودند.من خواستم اینجا بیایم و امامم را بشناسم چون رسول خدا فرموده است:
(مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَهًْْ جاهِلیَّهًْْ)؛
«هر کس امام زمانش را نشناخته بمیرد، به مرگ زمان کفر و نفاق مرده است».
آمدم آقا را از نزدیک ببینم و سؤالاتی کنم و اطمینان به امامتش پیدا کنم و حال می بینم که کسی حقّ ندارد به ایشان سلام کند و با ایشان حرف بزند؛ از این جهت سخت دگرگون شدم.در همین حال امام سوار بر مرکب به محاذات ما رسیدند و توقّف اندکی کردند و نگاهی به چهرهی جوان انداختند و تبسّمی کرده و فرمودند :
«تو غفاری هستی»؟
او گفت:بله!
امام(ع)فرمود:
«مادرت حمدویّه چه می کند»؟
جوان عرض کرد: خوب است!
امام(ع)از مقابل ما رد شد.دیدم آن جوان بسیار خوشحال شد.گفتم: تو آقا را تا به حال دیده بودی؟ گفت:نه،به خدا قسم این اوّلین بار است که زیارتشان کردم و با همین سؤال مشکلم را حلّ کرد و ایمان به امامتش پیدا کردم زیرا نه کسی خبر داشت که من از نسل "ابوذر غفاری" هستم و نه کسی از نام اصلی مادرم آگاه بود و با همین دو سؤال از من، دگرگونم ساخت و مؤمنم گردانید.بحارالانوار،جلد50،صفحهی269
استبصار یحیی به امامت امام حسن عسکری(ع)
شخص دیگری به نام یحیی گفته است : من با پسر عمویم دربارهی امامت گفتگویی داشتیم. او معتقد به امامت بود و من منکر!از این رو آمدم به سامرّاء. در همان روزی که امام(ع)برای رفتن به دربار عبّاسی حرکت می کرد، من هم در میان جمعیّت ایستاده بودم.پیش خودم فکر کردم اگر مقابل من رسید و دست به عمّامهاش برد و آن را از سرش برداشت و به من نگاه کرد و دوباره بر سرش گذاشت، می فهمم که امام است.همین که این فکر از ذهنم گذشت دیدم حضرت رسید مقابل من و توقّفی کرد و دست برد و عمّامه اش را از سرش برداشت و نگاهی به چهرهی من انداخت و عمّامه را سرش گذاشت و فرمود:
(یا یَحْیَی ما فَعَلَ ابْنُ عَمِّکْ الَّذِی کُنْتَ تُنازِعُهُ فِی الاِمامَهِْْ)؛
«ای یحیی!پسر عمویت که در امر امامت با هم نزاع داشتید، چه می کند»؟
گفتم: خوب است!
فرمود: با او نزاع نکن.این را فرمود و از مقابلم گذشت.من فهمیدم که امامت و ولایت، از آنِ ایشان است و مستبصر شدم.بحارالانوار،جلد50،صفحهی270
مواعظی از حضرت امام حسن عسکری(ع)
حال، چند جمله به عنوان موعظه از امام حسن عسکری(ع) نقل می شود.
با ورع ترین مردم
(اَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَة)؛
«با وَرَع ترین مردم کسی است که وقتی کنار کاری شبهه ناک رسید، توقّف کند».
کاری که حرام بودنش مسلّم نیست امّا احتمال حرام بودن دارد و شبهه ناک است، انسان با ورع از آن نیز اجتناب می کند.
عابدترین مردم
«عابدترین مردم کسی است که فرایض[واجبات]را انجام دهد و آنها را ترک نکند».
فرایض و واجبات هم منحصر به نماز و روزه و حجّ نیست. در زندگی خانوادگی، رعایت حقوق مرد و زن نسبت به یکدیگر از فرایض است و ترک آن،گناه و موجب عقاب است.اولاد و والدین حقوق متقابل دارند. در روابط اجتماعی، همهی افراد دارای حقوق متقابل هستند و رعایت آن از فرایض است و رمز عبادت خداست.
زاهدترین مردم
«زاهدترین مردم کسی است که مرتکب کار حرام نشود».
زاهد آن نیست که غذای خوب نخورد و لباس خوب نپوشد و در مسکن خوب ننشیند،بلکه زاهد از نظر امام عسکری(ع) کسی است که از حرام کاری و حرام خواری بپرهیزد و طبیعی است کسی که در پرهیز از حرام دقّت تمام داشته باشد، در زندگی، آلوده به تجمّل و زیاده روی در خوراک و پوشاک و مسکن نیز نخواهد شد. بیاعتنایی به محرّمات است که زندگی پرتجمّل به بار میآورد.
محکم ترین مردم
«محکم ترین مردم از نظر تلاش و کوشش دینی کسی است که از [مطلقِ] گناهان [از هر قبیل که هست] بپرهیزد».
در تمام افکار و اخلاق و اعمالش مراقب باشد که از مسیر دستورهای دین انحراف پیدا نکند.
نقص عمر
بدانید که آن به آن از عمرتان کاسته می شود و رو به مرگ و عالم برزخ در حرکتید.روزی که از مادر متولّد شدیم، مثلاً هفتاد سال با مرگ فاصله داشتیم؛ اینک که هفتاد ساله شدهایم، شاید چند روزی یا چند ساعتی بیشتر با مرگ فاصله نداشته باشیم.
روزهایی شماره دار و زودگذر را داریم می گذرانیم.
مرگ هم ناگهان فرا می رسد و انسان در یک لحظه خود را می یابد که از دنیا جدا شده و در شکم عالم برزخ افتاده است.آنجاست که هر که هر چه کاشته است، همان را درو می کند.اینک خوب بنگریم که هم اکنون داریم چه کشت می کنیم.
«جز آنچه هم اکنون دارید انجام می دهید،[آنجا چیزی به عنوان] کیفر و پاداش نخواهید داشت».برگرفته از کتاب شرح زیارت جامعه کبیره آیت الله ضیاء آبادی
شیعیان ! مایه ی زینت ما باشید
این چند جمله نورانی را از حضرت امام عسکری (علیه السلام) بشنویم که ضمن نامه ای به یکی از اصحابشان مرقوم فرموده اند : حقیقت اینکه وقتی خداوند منّان بر اساس رحمت خود تشریع شریعت کرد و برنامه های سعادت آفرین آسمانی خود را برای شما مقرّر فرمود ، دری به روی شما باز کرد و کلیدی به دست شما داد تا از آن در به راه او وارد شوید و با آن کلید ، درهای معارف احکام الهی را به روی خود بگشایید.آن درِ راه خدا و آن کلید ، گنجینه های معارف و احکام الهی ، ولایت محمّد و آل محمّد است که اگر نبود محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیاء از فرزندان او (علیهم السلام) شماها همچون بهائم متحیّر و سرگردان بودید که هیچ برنامه ای از برنامه های آسمانی خدا را نمی شناختید و آیا نه مگر به هر شهری از دروازه ی آن باید داخل شد. بحارالانوار جلد 75 صفحه 374
در روایت دیگری که باز از آن حضرت نقل شده است خطاب به شیعیانش فرموده است : شما را سفارش می کنم به تقوای خدا و پرهیزکاری در فضای دینتان و کوشا بودن در اطاعت فرمان خدا و راستگویی و امانتداری چه آنکه وقتی یک فرد از شما طایفه ی شیعه در روش دینی خود پرهیزکاری و راستگویی و امانتداری و خوش خلقی با مردم از خود نشان داد می گویند : این شیعی است و تربیت شده ی در مکتب اهل بیت است و من خوشحال می شوم.خدا را در نظر بگیرید و مایه ی زینت ما باشید و مایه ی ننگ و عار ما نباشید.آری ما اهل همه ی خوبی ها هستیم امّا هیچ بدی از ما نشأت نمی گیرد.بحارالانوار جلد 75 صفحه ی 372
شهادت امام عسکری (علیه السلام)
این امام بزرگوار در اوّل ماه ربیع الاوّل مسموم شد و تا هشتم ماه بیمار و بستری بود.در ساعات آخر شب برای وضو آب خواست ، توانایی خروج از بستر نداشت در همان بستر وضو گرفت و همانجا نماز خواند و بعد آب برای نوشیدن طلبید ، دست های مبارکش می لرزید و ظرف آب به دندان ها می خورد.حالا نمی دانیم آیا آب را آشامید یا تشنه لب از دنیا چشم پوشید ؟ امّا یک تشنه لب را سراغ داریم که در گودال قتلگاه افتاده بود و می گفت :
مردم جگرم از تشنگی سوخت به من آبی برسانید.
ولی به جای آب با نیزه و شمشیر جوابش دادند...
صلّی الله علیک یا اباعبدالله ؛
ستم خلیفهی عباسی به امام حسن عسکری (علیه السلام)روز هشتم ماه ربیع الاوّل روز شهادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)است. روز اوّل این ماه با دسیسهی معتمد عباسی مسموم و بستری شده اند و روز هشتم این ماه از سال دویست و شصت هجری در سن بیست و هشت سالگی از دنیا رحلت فرموده اند.
دستگاه خلافت عبّاسی که نمی توانست عظمت و جلالت آل علی (علیهم السلام) را با آن محبوبیّت فوقالعاده که در میان مردم داشتند تحمّل کند؛ امام عسکری(علیه السلام)را با پدر بزرگوارشان امام هادی (علیه السلام)از مدینه حرکت داده به سامرّا آوردند و در محلّهی عسکر که پادگان نظامیشان بود اسکان دادند که از هر جهت تحت نظر باشند و روابط مردم را با آنها کنترل کنند و چون در محلّهی عسکر یعنی لشکرگاه سکونت داشتند از این نظر هر دو امام بزرگوار به عسکری مشهور شده اند، ولی باز می دیدند که محبوبیّتشان در میان مردم رو به افزایش است و خورشید را با گِل اندود کردن کاری بی نتیجه و بل احمقانه است و لذا دیدند چارهای جز این ندارند که آن منابع نور را از میان مردم بردارند.
این جمله هم از امام ابوالحسن الرّضا (علیه السلام)منقول است و هم از امام ابو محمّد حسن عسکری (علیه السلام)که میفرمایند:(ما مِنّا الاّ مَقتُول اَو مَسْمُوم)؛همهی ما امامان، مقتولاً و یا مسموماً از دنیا می رویمو سرانجام یازدهمین امام ما را هم مسموم کردند و برای منحرف ساختن افکار عمومی که خیال نکنند صدمهای از آنها به امام رسیده است، دستور دادند از همان روز اول بیماری امام، پنج نفر از خدمتکاران مخصوص دربار و جمعی از اطبّای مخصوصشان در بیرونی منزل امام استقرار یابند و شبانه روز مراقب حال امام باشند و گزارش بدهند.
چند روز که گذشت و حال امام سخت شد،خلیفه، قاضی القضات را احضار کرد و دستور داد ده نفر از قاضیانی را که مورد وثوق در نزد مردم بودند آوردند و در همان بیرونی منزل امام استقرار دادند که شبانه روز آنجا باشند و هدف این بود که به مردم چنین وانمود کنند که امام به طور طبیعی بیمار شده و اگر از دنیا رفت؛ به شهادت اطبّاء و قضات به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
حتّی پس از رحلت آن حضرت یکی از قضات به دستور خلیفه آمد کفن از صورت حضرت کنار زد و به تمام حضّار که از بنی هاشم و بنیعبّاس و دیگران بودند نشان داد و گفت: بیایید و بنگرید این ابن الرّضا حسن بن علی عسکری (علیه السلام)است که به مرگ طبیعی از دنیا رفته و سپس یک یک اطبّا و قضات را اسم برد که اینها در تمام مدّت بیماری او در کنارش بودهاند. وقتی خبر رحلت در شهر منتشر شد تمام شهر منقلب و سامرّا مبدّل به عزاخانه گردید و آنچنان ناله و افغان از مردم برخاست که گویی قیامت کبری برپا شده است. فریاد (مات ابن الرّضا)،( مات ابن الرّضا) با سوز و گداز از همه سو به گوش می رسید.
پیکر مطهّر امام عسکری (علیه السلام)میان اشک و آه و ناله و افغان مردم در خانهی خودشان کنار مرقد مطهّر پدر بزرگوارشان به خاک سپرده شد. امّا در کربلا یک تن بی سر با جراحات فراوان در گودال قتلگاه افتاده بود و چند زن و بچّهی بی پناه دور آن بدن پاره پاره ی آغشته به خون را گرفته بودند. در آن میان دختر بچّه ی یتیمی صدا می زد:
«ای پدر! برخیز و ببین عمّهام را تازیانه می زنند».